علاقه هر سرمايه دار به اينکه با تقليل دستمزد کارگرانش، بر سود خود بيافزايد، در اثر رقابت ميان سرمايه داران يک رشته، تشديد می گردد. هر يک از آنها سعی می کند، که از رقبای خود ارزانتر بفروشد و اگر نخواهد سود خود را فدا کند، مجبور است که در راه پائين آوردن دستمزدها بکوشد. به اين نحو، فشار بر روی دستمزد- که بخاطر منافع سرمايه داران صورت می گيرد- به علت رقابت متقابل آنها ده برابر میشود. آنچه قبلاً فقط مسئله مربوط به سود بيشتر يا کمتر بود، اکنون مسئله الزام شده است.کارگران غير متشکل برای مقاومت در مقابل اين فشار مداوم و پايان ناپذير، هيچ وسيله مؤثری در اختيار ندارند. باين جهت در رشته های توليدی ايکه کارگران آنها متشکل نيستند، مزد همواره گرايش نزولی داشته و مدت کار دائماً گرايش صعودی دارد. اين پروسه، آرام آرام پيش می رود. ممکن است در اينجا و آنجا، دوران شکوفائی اقتصادی موجب توقف آن گردد، ولی دوران کسادی بازار بعداً دوباره بيشتر بر سرعت آن می افزايد. کارگران معمولاً رفته رفته به سطح زندگی دائماً پائين تری عادت می کنند و در حاليکه بر مدت کار افزوده می شود،دستمزدهابيشتر و بيشتر به ميزان حداقل مطلق خود- يعنی به مبلغی که با مقدار کمتر از آن، امکان حيات و توليد نسل برای کارگر وجود ندارد- نزديک تر می شوند.
pdf: اتحادیه های کارگری
لینک کمکی