نویسنده : پاول بوکار ا
مترجم : مھرداد بھرامسری
اصطلاح ‘انقلاب اطلاعاتی’ در سال 1983 توسط پاول بوکارا با تکیه بر تئوری مارکس درباره انقلاب صنعتی به این قصد تدوین یافت، که در مباحث مربوط به جامعه اطلاعاتی ، تضاد های بین امکانات جدیدی که توسط نیروهای مولده بوجود آمده است، را برای شاغلین و کل جامعه و نیروهای حاکم بر بازار و سرمایه توضیح دهد (1983 و 1984).
1. از اواسط دهه 1950 تحقیقاتی در مورد اتوماتیزه کردن تولید و مدیریت ارائه شدند، که با تکیه بر تحلیل مارکس از انقلاب صنعتی “پیشرفت تکنیک” را بعنوان اتوماتیزه کردن و یا “انقلاب صنعتی دوم” تشریح کردند (مقایسه کنید با پولوک 1955؛ پاکیو 1975؛ بوکارا 1964/1982، 171)؛ از ابتدا بکارگیری واژه انقلاب در این زمینه موضوع اختلاف نظر بود (پاکیو 1978، 11).
در حالی که برای انقلاب صنعتي که محصول نظام سرمایه داری است، این مسئله اساسی است، که دست صنعتگر، که تا کنون ابزار کار را بکار میبرد، توسط ماشین ابزار جایگزین گردد، انقلاب اطلاعاتی با این واقعیت مشخص میشود که عملکرد مغز انسان از طریق ذخیره سازی، پردازش و انتقال اطلاعات توسط کامپیوتر جایگزین میگردد. به این دلیل نیز صحبت از یک ‘انقلاب صنعتی جدید’ در واقع گمراه کننده است؛ انقلاب صنعتی در سراسر جهان به شکلی پایان گرفته است. در عرصه تکنیکی بکارگیری ابزار کار، کارگر میتواند بطور کامل توسط ماشين جایگزین شود. انتقال عملکرد های ویژه ای از مغز انسان، که توسط اتوماسیون میسر شده است (برای تثبیت این اصطلاح مقایسه کنید با دیبولد 1954 و شمیده 1996، 41)، از طریق انقلاب اطلاعاتی، آن روند طولاني را به پایان میرساند، که توسط پیشکسوت آن [انقلاب صنعتی] آغاز شده بود.
اصطلاح انقلاب اطلاعاتی، به اصطلاح انقلاب علمی – تکنیکی که در گزارش ریختا [منتشر شده توسط رادووان ریختا و گروه 1971- مترجم] طرح شده بود، به دلیل نامشخص بودن انتقاد میکند. حتی تجزیه و تحلیل مارکس در سرمایه بر نقش علم در تولید تاکید دارد. شکی نیست که انقلاب اطلاعاتی در زمینه این گرایش افراط میکند. اما درک یک جانبه تئوری علمی-تکنوکراتیک به افزایش قابلیت کسانی، که از انقلاب اطلاعاتی تاثیر گرفتهاند و بطور عمومی در مورد امکان دسترسی عمومی به اطلاعات، بی توجه میماند. برخلافِ تصور از ‘انقلاب ارتباطات’ و تاکید بر تکنولوژی مربوط به آن (مقایسه کنید با ولتون 2000)، اصطلاح انقلاب اطلاعاتی توجه اصلی را، بر جایگزینی فعالیتهای اطلاعاتي خاصی از انسان از طریق ابزار حمل مادی و پردازش اطلاعاتی (مقایسه کنید با فوکی-کرر-توسکی 1999)، دارد. دیالکتیک بین نقش غالب ‘ اطلاعات’، جایگاه و حاملین آن از یک سو و نقش تعیین کننده و حیاتی شبکههای دسترسی و ارتباطی از سوی دیگر، در مرکز توجه قرار میگیرد.
فعالیت های اطلاعاتی جدید در این فرایند میباشند، که با انقلاب کامپیوتر در همه عرصهها تعیین کننده باشند. برنامههایی ( ‘نرم افزار’ ) که لازمه کار با کامپیوتر هستند، در اساس بعنوان محصولات اطلاعاتی از حاملین مادی آن متفاوتند. بجای استفاده صرف از ساخته دیگران، همه میتوانند در تکامل نرمافزارها شرکت کنند. البته مراکز قدرت موجود هدفشان حفظ خود است و سعی در جلوگیری از شرکت عموم[مردم] دارند، پدیده ای که تاکنون تنها به شکل حاشیهای موجود می باشد.
2. اولین سیستم های داده پردازی بعد از جنگ جهانی دوم بوجود آمدند. کندی و هزینه این رایانه های بزرگ در ابتدا مانع گسترش آنها شد. از دهه 1970، با توسعه میکروالکترونیک هزینهها کاهش یافت و امکان وسیع صرفهجویی و رواج گسترده آنها میسر شد، از اوایل دهه 1980 به بعد بخصوص رواج کامپیوتر های شخصی (PC) ، با ریزپردازنده و سیستمهای عامل متناسب (مقایسه کنید با جورگن سون / استیرو 1999؛ درباره توسعه تاریخی پاکو 1975، 195ff).
در عرصه تولید یک دگرگونی انقلابی ابزارو ماشين آلات صورت گرفت؛ کاهش هزینه و طراحی پیچیده دستگاههای میکروالکترونیکی سبب شد، که ماشین های فناوری برای کنترل آنها مورد استفاده قرار گیرند، که خود سبب افزایش تعداد ماشین ابزار (NC) شد، که بر پایه اعداد هدایت و کنترل میشوند، ربات و ماشین ابزار NC، که توسط ربات مرتبط میباشند. گرایش به کوچک کردن [مینیاتوریزه کردن] به سمت تکنولوژی نانو میرود. در عین حال مواد اوليه جدیدی ایجاد میشود؛ بخصوص به کمک بیوتکنولوژی سعی میشود، به اطلاعات ژنتیکی و بانکهای اطلاعاتی مربوط به آن دسترسی یافت. – بخش خدمات نیز تحت پوشش انقلاب اطلاعاتی قرار گرفته است.
رواج و توسعه و ارتباط کامپیوترهای شخصی (PC) و ترمینال های قابل حمل (‘Notebooks’) نقشی تعیین کننده به اینترنت، با امکانات عرضه شده و موتورهای جستجوگر آن، میدهد. – شواهد زیادی وجود دارد، که حاکی از تکاملی بودن این روند است: مثلا در یکی از اولین نسل های ماشین ابزار NC، عملیات هدایت و کنترل دستی توسط کارگران ماهر در قالب منحنی هایی که بر پایه اعداد کدگذاری شده بود، ثبت شدند.
در نسل دوم آنها [ ماشین ابزار] تحول اطلاعات عملیاتی، چنان اشکال پیچیدهای از بکارگیری ابزار را به نمایش گذاشت، که هیچ دستی از دقت لازم برای هدایت آنها برخوردار نیست.
3. انقلاب اطلاعاتی رادیکالیسم بحران ساختاری و نظارتی سیستم سرمایه داری و توانایی های جدید مهار آن را آشکار میکند. سهم هزینههای اطلاعاتی در کل هزینه تولید و مصرف مرتباً در حال افزایش است (بوکارا 1982؛ 79f).
اطلاعات سمبولیک در اساس با محصولات استاندارد صنعتی تفاوت دارند. بر خلاف آنها [محصولات استاندارد صنعتی] آنها با فروش از دست نمی روند، و ضرورت جایگزینی کامل هزینه آنها موجود نیست، چرا که کماکان قابل فروش میمانند. در حالیکه در مورد اول مقادیر مشابه مبادله میشوند، محصولات اطلاعاتی ( به عنوان مثال بر پایه کامپیوتر: دیجیتالی شده) امکان تقسیمبندی درازمدت هزینه ها را میسر میکنند. انقلاب اطلاعاتی کماکان شکل و فضا [مکان] را در نظر میگیرد:یک ماشین ابزار اینجا یا آنجاست؛ به همین علت نیز مالکیت کامل انحصاری بر آن و رقابت (قابل درک میشود) . اطلاعات و یا نتایج تحقیق، عمومی میباشند؛ این گرایش به تنظیم غیر از طریق بازار و سرمایه میباشد .
با این حال در سرمایهداری، توزیع مجدد هزینههای اطلاعاتی، به منظور کاهش هزینه ها در انحصارات بزرگ خصوصی به کار گرفته می شود، که در حال رقابت با یکدیگرند و به خاطر سود بیشتر، اشتغال را از بین میبرند. از این رو دوگانگی بنیادی میان پتانسیل غلبه بر و تشدید تناقضات موجود در سیستم (ورزولا 1997).
بکارگیری انقلاب اطلاعاتی به لحاظ تئوریک راه حلهایی برای بحران امکانپذير میکند، که بکارگیری عملی آنها با محدودیت های مناسبات تولید، مواجه میشود. هزینههای نرمافزار را میتوان عمومی کرد، به شکلی که هر کس که با آن کار میکند، سهیم باشد، با توجه به تعداد کسانی که با کامپیوتر شخصی ( PC) کار می کنند، این معادل سهم بسیار کوچکی است. در سیستم موجود رقابت، ادغام و طرد کردن بر یک زمینه واحد تشدید میشوند (بیشوف و دیگران 2000). آموزش و مهارتهای کارگران در نتیجه انقلاب اطلاعاتی افزایش چشمگیری دارد، به شکلی که شکاف میان گروههای مختلف کارگران، به عنوان مثال از طریق گروههای کار مستقل و گشودن افقی آنها حل شدنی است.
صرفهجویی تکنولوژیکی و کاهش دستمزد یا هزینه های اجتماعی منجر به یک فشار مداوم به تقاضا ، همزمان با افزایش تولید میشود. صرفهجویی از طریق ارزان شدن عظیم قطعات الکترونیکی، حامل نماد، که بی نهایت مینیاتوریزه شدنی است. طبق قانون موور، کارایی آنها هر 18 تا 24 ماه یکبار دو برابر میشود، با ادامه تنزل هزینه و مینیاتوریزه کردن آنها (منصوری گیلانی 2001، 22). پیش بینی می شود که حتی ماشین آلات ماکروسکپی، که از دقتی در مقیاس میکرومتر برخوردارند، بزودی از نانو تکنولوژی (1 نانومتر= 9-^10 متر) عقب بیفتد (کومپانو 2001، 132).
تکامل و توسعه دائمی تکنولوژیهای جدید و رخنه آنها در تولید، توزیع و مدیریت [بخش اداری] به معنی کاهش زمان کار لازم است، که مفهوم آن در سرمایهداری حذف اشتغال میباشد. گرایش به تقلیل تقاضا در کنار بیکاری جمعی سنتی، سبب شناوری کار، کار پاره وقت، مناسبات ناامن و غیره میگردد. به کارگیری تکنولوژی جدید توسط سرمایهداری در کنار بیکاری روزافزون، سبب تعمیم جهانی کار مزدوری شده است، در حالی که اعمال فشار از طریق مزد نازلتر زنان و صدور کار به کشورهایی که سطح دستمزد پایین تر است، اعمال میشود.
بحران سیستمی ‘سرمایهداری انحصاری دولت رفاه’ با مبارزه برای تقسيم هزینههای اطلاعاتی مرتبط است. این نتایج دیگری نیز به دنبال دارد مانند: انحصارات غولپیکر، سازمانهای فرا کشوری، اروپایی یا جهانی؛ آزادسازي همه بازارهای داخلی. این اساس جهانی شدن نئولیبرالی اقتصاد در مقیاس کره زمین تحت هژمونی ایالات متحده آمریکا میباشد. در مقابل، انقلاب اطلاعاتی یک سازمان غیر انحصاری از چهار بازار اساسی را خواهد پذیرفت : بازار کار، بازارهای پولی و مالی بازار کالا و بازار جهانی، که سه بازار ذکر شده را در بر میگیرد (بوکارا 2001).
انعطاف پذیری بیشتر، غیر از طریق کاهش اشتغال و بیکاری، به عنوان مثال از طریق تنوع و تناوب میان اشتغال و آموزش دست یافتنی است. بازار کار میتواند از طریق ‘ امنیت اشتغال و آموزش سیار’ برای هر فرد، که بسیار فراتر از اشتغال عمومی سنتی میباشد، کنترل گردد. بازار پولی میتواند از طریق ارز مشترک و سیاست متفاوتی در زمینه اعتبارات و مالیات (‘مالیات توبین’) از نو شکل بگیرد. تولید می بایست از طریق حمایت از معیارهای جدید مدیریت، که به لحاظ اجتماعی موثرند، تنظیم شود، ترجیحا در شرکتهای جدید مختلط اقتصادی، که از فعالیت و همکاری بینالمللی برخوردارند. در بازار جهانی باید نهایتاً هدف تکامل و توسعه مشترک همه خلق ها را دنبال کرد. در اینجا رهایی از یک ابر- امپرياليسم با تسلط دورهای و نقش برجسته ایالات متحده آمریکا از اولویت برخوردار است. به اینصورت انقلاب اطلاعاتی امکان ایجاد یک جامعه پسا-بازار به مفهوم تمدنی دیگر را مهیا میسازد.(لوژکین 1992، 9ff, 191ff).
به جای ‘سرمایه داری اطلاعاتی’ میبایست سیستم فعلی را به عنوان انقلاب اطلاعاتی در یک سیستم جهانی سرمایهداری فهمید، که بطور مداوم درگیر بحرانهای رادیکال و عمومی سیستمی میباشد. با این حال کدگذاری دیجیتال همه اطلاعات انسانی برای ارتباطات اینترمدیا (کوهن-تانوگی 1999) با اشکال لیبرال دموکراسی پارلمانی در تناقض قرار دارد. در عین حال امکان دیالوگ اینتراکتیو را افزایش میدهد : این مربوط به رابطه بین موضوع / ویژگی، فرستنده / گیرنده، خواننده / نویسنده میباشد. در همه سطوح امکان اشکال جدید مشارکت از طریق فعالیت های خلاقانه – اطلاع رسانی موجود است، که با حمايت برنامههای پردازش قابل ارتقاء میباشند. غیر از دفاتر دولتی امکان ایجاد فرصت های مداخله مستقیم در اماکن و موسسات واقعا غیر متمرکز محلی وجود دارد. اطلاعات همانند اختیارات به اشتراک گذاشته میشود. از این طریق سازماندهی رایگیری در سطح منطقهای، ملی، بینالمللی، بزرگ منطقه ای و جهانی امکان پذیر است.
به جای اینکه، مانند جوامع قرون وسطایی بر گذشته بیشتر تاکید شود، و یا بر حال مانند جامعهی لیبرال، شاید باید دیالکتیک گذشته و حال را برای جامعه آتی که هنوز تکمیل نشده است، بکار گرفت، امکان بهره وری از یک خلقت ناتمام را برای همه فراهم ساخت. این چشم انداز تحولات رادیکال، با نیروی قدرتهای موجود و مستقر و جریان اطلاعات، با مقاومت شدید موقعیت های انحصاری غالب، مواجه خواهد شد.
BIBLIOGRAPHIE:
P.ASKÉNAZY u. Ch.GIANELLA, »Le paradoxe de productivité: les changements organisationnels, facteur complémentaire à l’informatisation«, in: Économie et Statistiques
339/340, 32. Jg., 2000, H. 9/10, 219-42; J.BISCHOFF, P.BOCCARA, K.G.ZINN, Die Fusionswelle.Die Großkapitale und ihre ökonomische Macht, Hamburg 2000; P.BOCCARA,
»Über die industrielle Revolution des 18.Jahrhunderts und ihre Verlängerung bis zur Automation« (1964), in: ders., Studien über ›Das Kapital‹, a.d. Frz. v. I.Utz, Frankfurt/M
1982, 171-91; ders., »Cycles longs, mutations technologiques et originalité de la crise de structure actuelle«, in: Issues, Nr. 16, 2e-3e trimestre 1983, 3-60; ders., »Quelques
indications sur la révolution informationelle«, in: La Pensée 241, 1984, 27-37; ders., »Révolution informationnelle et débuts possibles d’un nouveau type de régulation dans
un système mixte ouvert«, in: Mondes en développement, 20. Jg., 1992, H. 79/80, 125-32; ders.,»Demokratische Umverteilung – Märkte beherrschen und überwinden«, in: Sozialismus, 28. Jg., 2001, H. 5, 13-19; L.COHEN-TANUGI, Le nouvel ordre numérique, Paris 1999; R.COMPAÑÓ, »Les fondements de l’industrie du futur«, in: Pour la Science,
Dez. 2001; J.DIEBOLD, Die automatische Fabrik, a.d. Amerik. v. K.K.Doberer, Nürnberg 1954; K.FUCHS-KITTOWSKI, »Neither Matter nor Mind: On the Essence and
on the Evolutionary Stage Conception of Information« in: The Quest for a Unifi ed Theory of Information, hgg. v. W.Hofkirchner, World Futures General Evolution Studies,
Nr. 13, Amsterdam 1999, 331–50; J.C.GUÉDON, Internet, le monde en réseau, Paris 1996; D.W.JORGENSON u. K.J.STIROH, »Information Technology and Growth«, in: The American Economic Review, Papers and Proceedings, 89. Jg., 1999, H. 2, 109-15; J.LOJKINE, La révolution informationelle, Paris 1992; N.MANSOURI-GUILANI, Que se cache-t-il derrière la nouvelle économie? Paris 2001; PAQ (PROJEKT AUTOMATION UND QUALIFIKATION), Automation in der BRD, Berlin/W 1975; dass., Theorien über Automationsarbeit,
Berlin/W 1978; R.RICHTA u. KOLLEKTIV (Hg.), Richta-Report, Politische Ökonomie des 20. Jahrhunderts. Die Auswirkungen der wissenschaftlich-technischen Revolution
auf die Produktionsverhältnisse, Frankfurt/M 1971; F.POLLOCK, »Automation in den USA. Betrachtungen zur ›zweiten industriellen Revolution‹«, in: Sociologica. Aufsätze, Max Horkheimer zum sechzigsten Geburtstag gewidmet, Frankfurter Beiträge zur Soziologie, Bd. 1, hgg. v. IfS, Frankfurt/M 1955, 77-156; R.SCHMIEDE (Hg.), Virtuelle Arbeitswelten. Arbeit, Produktion und Subjekt in der ›Informationsgesellschaft‹, Berlin 1996; R.VERZOLA,
Cyberlords: The Rentier Class of the Information Sector, Hong Kong 1997; D.WOLTON, Internet et après? Une théorie critique de nouveaux médias, Paris 2000. PAUL BOCCARA (JW/FH)
➫ allgemeine Arbeit, Arbeit, Arbeitslosigkeit, Arbeitsmarkt, Arbeitspolitik, Arbeitsteilung, Automation, Dezentralisierung, Eigentum, Finanzmärkte, Flexibilisierung, Fortschritt, Gentechnologie, Globalisierung, hochtechnologische Produktionsweise, immateriell, immaterielle Güter, industrielle Revolution, Information, Informationsarbeiter,
Informationsgesellschaft, Informationsrente, intellektuelle Eigentumsrechte, Internet, Kommunikation, Kommunikationssektor, Kompetenz/Inkompetenz, Krise, Maschine, Monopol, Produktivkräfte, Produktivkräfte/ Produktionsverhältnisse, Produktivkraftentwicklung, Revolution, Selbstorganisation, Software, Symbol, Technikentwicklung/ technische Revolutionen, Technologie, Weltmarkt,
wissenschaftlich-technische Revolution
نویسنده : پاول بوکارا
مترجم : مهرداد بهرامسری