اين زمين از آن توست

اين زمين ، از آن من است ، از آن توست
از كاليفرنيا تا جزيره ي نيويورك
از جنگل ردوود تا آبهاي گلف استريم
اين زمين براي من و تو ساخته شد
وقتي كنار جاده راه مي رفتم
بالاي سرم چشمم به كهكشان بي كراني خورد
و در زيرپايم يك دره ي طلايي
اين زمين براي من و تو ساخته شد

آواره و سرگردان بودم ، رد پاي خودم را دنبال مي كردم
تا شن هاي درخشان بيابان الماس مانندش
از تمام دور و برم اين نغمه برمي آمد كه
اين زمين براي من و تو ساخته شد

همچنانكه قدم مي زدم خورشيد درخشان برآمد
باد در مزارع گندم موج مي زد و ابرها مي غلتيدند
مه با اين سرود برخاست كه
اين زمين براي من و تو ساخته شد

همچنانكه قدم مي زدم تابلويي ديدم
كه رويش نوشته شده بود عبور ممنوع
اما روي ديگر تابلو چيزي نوشته نشده بود
اين سوي ديگر تابلو براي من و تو بود

در ميادين شهر ، در سايه ي برج ها
نزديك اداره ي امداد مردم ام را مي بينم
برخي مي نالند ، برخي متعجب اند
كه آيا اين زمين براي من و تو ساخته شد؟

وودی گاتری
برگردان:ا_ق

فیس‌بوک
تویتر
لینکد‌این
تلگرام
واتس‌اپ