تحلیل(اقدامات و شرائط) ماه نوامبر 1966
همه چیز به خوبی برگزار شد: ورود من بدون حادثه بود. نیمی از افراد نیز بدون مزاحمت وارد شدند. اگر چه کمی تأخیر داشتند. همدستان ریکادو (Ricardo) خواهند جنگید تا چه پیش آید. دورنما در این منطقهی دورافتاده که همه چیز در آن این طور به نظر میرسد که بتوانیم مادامی که ضروری میدانیم در آن باقی بمانیم، خوب جلوه میکند.
برنامه عبارت است از: انتظار برای ورود بقیهی افراد. با ازدیاد تعداد بولیویها تا حداقل بیست نفر و بعد شروع به عمل. باید هنوز در انتظار واکنش «مونخه» (ماریو مونخه Mario Monje رهبر حزب کمونیست بولیوی، هوادار خط مشی شوروی) و این که افراد وابسته به «موئیز گوارا» (Moise Guevara رهبر سیاسی کارگران معادن بولیوی چگونه رفتار خواهند کرد، بود.
تحلیل ماه دسامبر 1966
تکمیل تیم افراد کوبائی با موفقیت پایان یافت. روحیهی افراد بسیار خوب است و تنها مسائل کوچکی را باید حل کرد. افراد بولیوی، اگر چه تعدادشان کم است، خوباند. طرز تفکر مونخه میتواند از یک سو به کند کردن آهنگ توسعهی کار ما و از سوی دیگر به آزاد ساختن من از قید سازش سیاسی کمک کند.
به غیر از انتظار برای ورود بقیهی افراد بولیوی، قدم دیگر ما عبارت است از مذاکره با موئیز گوارا، آرژانتینیها، مائوریتسیو (Maurizio) و خوزامی (Jozami).
تحلیل ماه ژانویه 1967
همان گونه که انتظار میرفت، طرز فکر مونخه در آغاز پرهیزجویانه و سپس خیانتآمیز گشت.
این حزب (کمونیست بولیوی) علیه ما دست به اسلحه برده است و من مطئمن نیستم که این امر به کجا خواهد انجامید. اما مانع کارها نخواهد بود و شاید در دید طولانی، امر مثبتی نیز بشود (من تقریباً مطئمن هستم) و رستگارترین و مبارزترین افرادشان به ما ملحق خواهند شد، حتی اگر مجبور شوند از بحرانی کم و بیش جدی وجدانی گذر کنند.
واکنش موئیز گوارا تا کنون مثبت بوده است. باید دید او و افرادش در آینده چگونه رفتار خواهند کرد.
تانیا (Tania دختر جوانی آلمان شرقی که در حوادث بولیوی به قتل رسید) محل ما را ترک گفته است ولی هنوز نه از وی و نه از آرژانتینیها خبری نیست. مرحلهی مبارزهی پارتیزانی اکنون آغاز میشود و ما گروه را به آزمایش میگذاریم. زمان دورنمای انقلاب را روشن خواهد نمود. جذب رزمندگان بولیوی به درون گروه نسبت به سائر بخشهای برنامهی ما از همه مشکلتر صورت گرفته است.
تحلیل ماه فوریه 1967
اکنون دربارهی این که در اردوگاه چه گذشته است خبر دارم، همهی امور نسبتاً بر وفق مراد است، به استثناء چند مورد که میتواند در چنین حالاتی بسیار خطرناک باشد.
از خارج دربارهی دو نفری که قرار بود نزد ما بفرستند تا گروه تکمیل شود، خبری نرسیده است.
مرد فرانسوی باید اکنون در لاپاز باشد و همین روزها به اردوگاه خواهد رسید، از آرژانتینیها و الچینوElCino خبری ندارم. پیغام از هر دو طرف به خوبی رد میشوند. طرز برخورد حزب کمونیست هنوز دورویانه و مردد است (حداقل)، اگر چه هنوز نکتهای را که تعیین کننده خواهد بود در مذاکرات با هئیت نمایندگی جدید باید روشن نمود.
کوهپیمائی کاملاً خوب بود، مگر در مورد حادثهای که به قیمت جان بنجامین (Benjamin) تمام شد. افراد هنوز ضعیفاند و همهی افراد بولیوی نخواهند توانست داوم بیاورند. گرسنگیهای چند روزهی اخیر تضعیف شوق (عدهای را) نشان داده است که پس از این که (به دستهجات) تقسیم شویم روشنتر خواهد گشت. دو نفر از کوبائیها که تجربهی کمی دارند، پاکو (Pacho) و اِل روبیو (E1 Rubio) هنوز واکنش مثبتی نشان ندادهاند، اما الکساندر (Alejandro) به خوبی از عهده برآمده است.
یکی از قدیمیها، مارکوس (Marcos) مرتب موجب دردسر مرا فراهم میآورد و ریکاردو (Ricardo) بهترین کوشش خود را مصروف نمیدارد. بقیه هنوز خوباند. مرحلهی بعدی مرحلهی نبرد خواهد بود و لذا مطمئناً تعیین کننده.
تحلیل ماه مارس 1967
این ماه پر بود از حوادث، اما دورنمای عمومی خصوصیات زیر را دارا است: مرحلهی تصفیه و تحکیم گروه پارتیزانی به خوبی طی شده است، مرحلهی بسیار کندی برای جذب برخی عناصر کوبائی که بد به نظر نمیرسند و افراد موئیز گوارا که ضعیفتر از حد لازم از آب درآمدند، دوتارِک (فراری) یک زندانی که زیر فشار پلیس دهان باز کرد، سه نفر اخراجی و دو نفر ضعیف.
مرحلهی آغاز نبرد که خصوصیات آن عبارت بود از حملهای بسیار مشعشعانه و دقیق، امّا پر از اقدامات غیرمصممانه وشُل و وِل که قبل و بعد از آن رخ داد (عقبنشینی مارکوس و عمل برآلیو Braulio)
مرحلهی آغاز حملهی متقابل دشمن که وجه مشخصهی آن تا کنون عبارت بوده است از:
الف – گرایش به سوی استقرار کنترلهائی که موجب انزوای ما را فراهم آورد؛
ب – جنجال تبلیغاتی در سطح ملی و بینالمللی؛
ج – بیاثری کامل تا کنون؛
د – بسیج دهقانان؛
ظاهرا با توجه به وجود چهار خبرچین احتمالی، باید راهپیمائی خود را زودتر از آن چه فکر کرده بودم، آغاز کنیم و گروه ذخیره را پشت سر گذاریم. وضعیت خوب نیست ولی مرحلهی دیگری از آغاز آزمایش برای گروه پارتیزانی آغاز میگردد که اگر افراد بتوانند از آن گذر کنند، برایشان بسیار مفید خواهد بود.
ترکیب گروه پیشرو: میگوئل (Miujel) فرمانده: بنینو، پاکو، لورو، آنی چیتو، کامبا، کوکو، داریو، جولیو، پابلو، رائول.
گروه پسرو: فرمانده، خواکین، فرمانده دوم، برآلیو، روبیو، مارکوس، پدرو، پزشک، یولو، والتر، ویکتور، (بپه، پاکو، اوزبیو، کینیلیو).
گروه میانه: خودم، الکساندر، رولاندو، اینتی، پومبو، توما، اوریاتو، مورو، نگرو، ریکاردو، آرتمورو، اوزتاکیو، موئیز گوارا، ویلی، لوئیز، آنتونیو لئون، (تانیا، پلادو، دانتون، الچینو، مهمان) (سِراپیو، پناهنده).
تحلیل ماه آوریل 1967
اگر چه ما باید از بابت از دست رفتن دو فرد مهم، ال روبیو و رولاندو متأسف باشیم، ولی این ماه شاهد حوادث عادی بود، مرگ رولاندو ضربهی بزرگی است؛ زیرا من در نظر داشتم فرماندهی جبههی دوم را به او واگذار کنم. ما چهار عملیات دیگر انجام دادیم. همهی آن ها به طور عمومی نتایج مثبت داشتند و یکی بسیار خوب بود؛ همان محاصرهای که در آن ال روبیو جان سپرد.
از طرف دیگر انزوای ما هنوز کامل است، امراض مختلفی بر سلامت برخی از رفقا لطمه وارد ساخته است و ما را ناچار ساخته است نیروهای خود را تقسیم کنیم و لذا اثربخشی ما را تا حدی زیادی کاهش داده است.
ما هنوز نتوانستهایم با خواکین Juaquin تماس برقرار کنیم. پایهی دهقانی ما هنوز انکشاف نیافته است؛ برنامهای در جهت به وحشت انداختن سیستماتیک آنان خواهد توانست غالبشان را بیطرف سازد و سپس حمایت آنان جلب خواهد شد.
ما حتی یک نفر را هم حذب نکردهایم و بغیر از آنان که کشته شدهاند، E1 Loro ال الرو، را که پس از نبرد تاپریلاس (Taperilas) مفقود شد، از دست دادهایم.
نکاتی که از نظر استراتژی نظامی باید مورد تاکید قرار گیرند:
(الف) کنترل دولتیها تا کنون موثر واقع نشده و اگر مزاحم ما میشوند، هنوز این امکان برای ما هست که به این طرف و آن طرف برویم و این ناشی از عدم ترک و ضعف خود آنهاست. به علاوه بعد از آخرین کمین ما علیه سگها و مربیشان، دولتیها قبل از ورود به مناطق جنگلی، دقت بیشتری خواهند کرد.
(ب) جنجال تبلیغاتی ادامه دارد، اما اکنون از دو جانب و بعد از انتشار مقالهی من در هاوانا، دیگر کسی نمیتواند دربارهی حضور من در این جا تردیدی داشته باشد. مطئمن هستیم که آمریکائیان شمال با قدرت زیاد در این جا دخالت خواهند کرد. اعزام هلیکوپتر و بره سبزها آغاز شده، اگر چه ما هنوز آنها را در این حوالی ندیدهایم.
(ج) ارتش (یا حداقل یکی دو هنگ آن) توانستند از نظر فنی پیشرفتهائی بنمایند، ما را در تاپریلاس غافلگیر ساختند و در مزون Leson روحیهی خود را نباختند.
(د) بسیج دهقانان (از جانب دشمن) هنوز صورت نگرفته، مگر به عنوان خبرچین که کمی مزاحم کار ماست، اما این خبرچینها نه سرعتی در کار دارند و نه موثرند، ما میتوانیم از عهدهشان برآئیم.
مقام الچینو تغییر کرده است و تا تشکیل جبههی دوم و سوم در ردیف رزمندگان خواهد بود. دانتون و کارلوس قربانی شتاب برای عزیمت و تقریباً ناامیدی و ضعف من در ممانعت از آن شدند، و لذا ما ارتباط خود را با کوبا (Danton) از دست دادهایم و برنامهی عملمان در آرژانتین (Carlo) نقش بر آب شده است.
خلاصه: در این ماه با توجه به انکشاف معمولی یک جنگ پارتیزانی همه چیز به طور عادی تحول یافت. روحیهی همهی رزمندگان خوب است زیرا از اولین آزمایش خود به عنوان پارتیزان گذشتهاند.
تحلیل ماه مه 1967
نکتهی منفی عبارت است از این که میسر نشده است با خواکین تماس برقرار سازیم، با این که در تپهها گشت زیاد زدهایم – از علائم چنین برنمیآید که به سمت شمال رفته باشند.
از نقطه نظر نظامی، سه نبرد جدید برای ارتش تلفات داشت و نه برای ما و همچنین پیشروی در «پیریندا» (Pirineda) و «کاراگواتارندا» (Caragauatarenda) به معنی موفقیت ماست. سگها بیاثر بودهاند و لذا از کار اخراجشان ساختهاند.
مهمترین خصوصیات (ماه) عبارتد از:
1. بریدگی کامل در تماس با (Lanila) و لاپازو خواکین که تعداد ما را به 25 نفر گروه حاضر کاهش میدهد.
2. شکست کامل در حذب دهقانان، اگر چه ترسشان از ما ریخته و ما توانستهایم ستایش آنان را برانگیزیم. این وظیفهای است که با کندی و حوصله پیش میرود.
3. از طریق کوله (Kolle) حزب (کمونیست) همکاری بدون قید و شرط خود را اعلام داشته است.
4. جنجال دربارهی رژیس دبره (Debray) به جنبش ما حتی بیش از پیروزی در ده نبرد قدرت جنگی بخشیده است.
5. گروه پارتیزانی به کسب روحیهای نیرومند و مطئمن ادامه میدهد که اگر خوب اداره شود، موفقیت را تأمین خواهد نمود.
6. ارتش دولتی هنوز منظم نیست و از نظر فنی بهبود نیافته است.
خبر ماه: زندانی شدن و فرار اِل لور که اکنون باید به ما محلق شود یا برای تماس به لاپاز برود. ارتش اعلامیهای دربارهی بازداشت دهقانانی که در منطقهی ماسیکوری (Massicuri) با ما همکاری کرده اند، صادر نموده است.
اکنون آن مرحله رسیده که هر دو طرف به روی دهقانان فشار وارد سازند، اگر چه به طرق مختلف، موقعیت ما در آنان آن تغییر کیفی که تحول آنان نیاز دارد، موجب خواهد شد.
تحلیل ماه ژوئن 1967
نکات منفی عبارتند از: عدم امکان در تماس با خواکین و از دست دادن تدریجی افراد که هر کدام به معنی یک شکست است، اگر چه ارتش بدان توجه ندارد.
در این ماه در دو کشمکش جنگیدیم، که اگر بتوان به گزارش ارتش اعتماد کرد، آنان چهار کشته و سه مجروح دادند.
مهمترین ویژگیها عبارتند از:
1. عدم تقریباً کامل تماس ادامه دارد که تعداد ما را به 24 نفری که گروه ما را تشکیل میهد، کاهش میدهد؛ از میان آنان پامبو مجروح است و از تحرک ما کاسته است.
2. کمبود ما در زمینهی عدم بسیج دهقانان همچنان ادامه دارد. این به سان دور باطلی است: برای این که بتوانیم تعداد دیگری را به درون گروه جذب کنیم احتیاج هست که دائماً در نقاط پرجمعیت مشغول عملیات باشیم و برای این امر باز به تعداد افراد بیشتر نیاز هست.
3. افسانهی پارتیزان مانند آتش در میان چوب خشک گسترش مییابد و اکنون ما را چون مافوق انسان (Superman) میانگارند.
4. اگر چه کوشش کردهایم از طریق پائولینو (Paulino) با حزب تماس برقرار کنیم که ممکن است نتایجی در بر داشته باشد، عدم تماس با حزب همچنان ادامه دارد.
5. از دبره همچنان در اخبار سخن گفته میشود، اما بیشتر در رابطه با این مسئله که من در رهبری این جنبش قرار دارم. ما شاهد نتایج این اقدام دولت خواهیم بود و خواهیم دید که برای ما مثبت یا منفی خواهد بود.
6. روحیهی گروه پارتیزان همچنان محکم است و اراده برای رزمیدن در حال افزایش است. همهی کوبائیها در نبرد سرمشقاند و دویان بولیویها تنها دو سه نفر ضعیف وجود دارد.
7. دولت همچنان از نظر نظامی چیز قابل حسابی نیست، اما ما نباید به این امر که به روی دهقانان شدید کار میکنند، کم بها دهیم، به خصوص این که بیشتر اهالی این اطراف را یا از طریق ارعاب یا تحریف مقاصد ما به خبرچینی بدل میکنند.
8. قتلعام در معادن بسیاری از مسائل را برای ما روشن میسازد و اگر بتوان آن را در سطح وسیعی مطرح ساخت، در روشن ساختن مردم عاملی موثر خواهد بود.
فوریترین وظیفهی ما ایجاد تماس مجدد با لاپاز است تا بتوان ذخائر پزشکی و نظامی را از نو تأمین نمود و در حدود 50 تا صد نفر از شهرنشینان را به کار کشید حتی اگر تعداد افرادی که هر بار در نبرد شرکت میکنند، بیش از 10 تا 15 نفر نباشد.
تحلیل ماه ژوئیه
نکات منفی ماه قبل همچنان ادامه دارند. این نکات عبارتند از: عدم امکان در ایجاد تماس با خواکین، با جهان خارج و از دست دادن افراد. ما اکنون بیست و دو نفر هستیم که سه نفرمان منجمله خود من، ناتوان شدهایم که از تحرک ما میکاهد. سه برخورد نظامی داشتهایم که طی یکی از آنها «سومایپاتا» Sumaipata را گرفتیم، بر ارتش خسارت وارد ساختهایم. ارتش 7 کشته و 10 مجروح داشته است. این ارقام تقریبیاند که از گزارشهای درهم گرفته شدهاند. ما دو نفر از دست دادهایم و یک نفر مجروح.
مهمترین خصوصیات عبارتند از:
1. عدم تماس کامل ادامه دارد.
2. عدم پیوستگی دهقانان به ما همچنان ادامه دارد، اگر چه برخی شواهد تشویق کنندهای در دهقانانی که میشناسیم مشاهده شده است.
3. افسانهی گروه پارتیزانی در حال تحصیل ابعاد قارهای (آمریکا) است. انگانیا Ongania مرزهای آرژانتین را بسته و پرو نیز عملیات مراقبتی آغاز نموده است.
4. کوشش برای ایجاد تماس از طریق پائولینو با شکست مواجه شد.
5. روحیه و تجربهی رزمی گروه پارتیزانی با هر نبرد افزایش مییابد. کامبا و کاپاکو همچنان ضعیفاند.
6. ارتش همچنان با احتیاط به عمل ادامه میدهد. اما برخی از واحدهای آن جسورتر به نظر میرسند.
7. بحران سیاسی دولت همچنان ادامه دارد، اما دولت ایالات متحدهی آمریکا از طریق اعطاء اعتبارات کوچک که در حد بولیوی بزرگاند، موجب تضعیف نارضائی شده است.
فوریترین وظائف عبارتند از: تجدید تماس، فردگیری، تهیهی دارو.
تحلیل ماه اوت 1967
از نقطه نظر نظامی، بدون تردید، این بدترین ماهی بود که تا کنون گذراندهایم. از دست دادن غار با تمام اسناد و مدارک ضربهی سنگینی بود و بیشتر از نظر روانی.
از دست دادن دو نفر دیگر و ادامهی راهپیمائی که با تغذیهی گوشت اسب صورت گرفت موجب تضعیف روحیهی افراد شد و اولین تَرک را موجب شد، ترک کامبا. در هر موقع دیگری این میتوانست یک موفقیت محسوب شود، ولی در اوضاع و احوال کنونی، نه.
عدم تماس با دنیای خارج و با خواکین و این که برخی از افراد او پس از دستگیری دهان به سخن گشودهاند، نیز کمی موجب تضعیف روحیهی گروه شده است. بیماری من نیز برخی دیگر را نیز به تردید انداخت و همهی اینها در تنها کشمکش این ماه انعکاس یافت که طی آن یک زخمی داشتیم و این همهی قضیه نبود. راهپیمائی طاقتفرسا و بدون آب در تپهها، برخی از زاویای منفی افراد را هویدا ساخت.
مهمترین مشخصات عبارتند از این که:
1. عدم تماس همچنان ادامه دارد و هیچ امید روشنی نیز دائر بر ایجاد تماس در آتیهای نزدیک وجود ندارد.
2. کار ما بدون جذب دهقانان ادامه دارد و این امر منطقی است. اگر در نظر بگیریم که این اواخر تماسمان با آنان بسیار کم بوده است.
3. روحیهی رزمجویانهی ما کمی کاهش یافته که امیدوارم امری موقتی باشد.
4. ارتش نه اثربخشی و نه قدرت جنگی خود را افزایش داده است.
ما دورانی را میگذرانیم که روحیهی انقلابی و افسانهی انقلاب به سطح نازلی تنزل کردهاند.
فوریترین وظیفه همچنان همان است که در ماه قبل بود: یعنی تجدید تماس، فردگیری، ذخیرهی داروئی و جنگی. یک نکته را باید مورد توجه قرار داد. اینتیInti و کوکو Coco به مثابه عناصر انقلابی و کمسیار نظامی هر بار خود را قاطعتر از گذشته به منصهی ظهور میگذارند.
تحلیل ماه سپتامبر
این ماه میبایست ماه تجدید قوا میبود که ناگهان میگوئل کوکو و جولیو در کمینی به قتل رسیدند و این امر همه چیز را خراب کرد و از آن زمان تا کنون در وضع خطرناکی به سر میبریم و البته از دست دادن لئون از دست دادن کامبا خود موفقیتی است.
ما چندین کشمکش داشتیم که طی آن یک اسب کشتیم. یک سرباز مجروح و سرباز دیگری را به قتل رساندیم و اوریانو با یک پاسدار آتش رد و بدل کرد و سپس کمین ناگفتنی در لاهیگوئرا (LaHguerai) رخ داد.
ما قاطرها را ترک گفتهایم و فکر میکنیم چندی وقت باید بگذرد تا بتوانیم حیوانی از آن نوع به دست آوریم، مگر این که من بار دیگر دچار آسم سختی بشوم.
از طرف دیگر از اخبار رسیده چنین برمیآید که گزارشهای رسیده دربارهی مرگ برخی از افراد آن گروه باید درست باشد و لذا باید آن گروه زا از هم پاشیده به حساب آوریم. اگر چه گروه کوچکی از آنان ممکن است در حال این در و آن در زدن و پرهیز از برخورد با ارتش باشند، زیرا خبر کشته شدن هفت نفر از آنان با هم میتواند دروغ باشد یا حداقل اغراق باشد.
خصوصیات این ماه همان است که در ماه قبل بود. به جز این که ارتش در نبرد از خود اثربخشی بیشتری نشان میدهد و تودهی دهقانان در هیچ امری به ما یاری نمیرساند و کم کم به خبرچین دولت بدل میشوند.
مهمترین وظیفه این است که از این منطقه خارج شویم و منطقهی مناسبتری را انتخاب کنیم و با این که تمام دستگاه در لاپاز از هم پاشیده است و به ما ضربات سنگینی وارد آمده است باید کوشش کرد تماس برقرار نمود.
روحیهی بقیه افراد همچنان قوی مانده و من تنها دربارهی ویلی هنوز تردید دارم که ممکن است از موقعیتی مناسب استفاده کند و به تنهائی فرار اختیار کنند. در این باره با او هنوز سخنی نگفتهام.
آخرین روز نبرد 7 اکتبر 1967
ما یازدهمین روز خود را روزی که گروه پارتیزانی آغاز به کار کرد به پایان رساندهایم. امروز روزی بدون دغدغه بود و حتی تا ساعت 30/12 آرامش روستائی برقرار بود. هنگامی که زن چوپان پیری به محل اردوی ما وارد شد او را زندانی گرفتیم. او اطلاعات قابلاعتمادی دربارهی سربازان به ما نداد و در جواب هر سوال میگفت که چیزی نمیداند و این که مدتهاست از این اطراف نگذشته است. او تنها دربارهی راهها به ما اطلاعات داد و از اطلاعات وی چنین نتیجه میشود گرفت که ما اکنون از «هیلوئرا» و «خواگوئی» دو فرسخ و از «پوکارا» دو فرسخ فاصله داریم. در ساعت 30/17 اینتی و آتیچیو و پابلیتو به خانهی زن پیر رفتند. وی در آن جا یک دختر چلاق و دختری قصیری دارد. به او 50 پسو Peso داده شد و وظیفهمند گردید که سخنی نگوید اما امید زیادی نداریم که به کلاماش وفادار بماند.
هفده نفری در زیر نور ضعیف ماه به راهپیمائی ادامه دادهایم که بسیار خستهکننده بود و از خود در دره جای پای بسیار باقی گذاشتیم. در این دره خانهای وجود ندارد اما سیبزمینی کشت میشود که از طریق جویبارهای منشعب از نهر آبیاری میشود.
در ساعت 2 (صبح 8 اکتبر) برای استراحت توقف کردیم زیرا ادامه دادن بیفایده بود. به هنگام راهپیمائی در شب الچینو واقعاً دردسر عظیمی است.
ارتش گزارش عجیبی دربارهی حضور 250 نفر در سرانو Serrano صادر کرد که قرار است از گذر افراد محاصره شده که گفته میشود 37 نفر باشند جلوگیری به عمل آورد.
ارتش خفاگاه ما را بین رودخانههای آچرو Acero و اورو Oro اعلام داشتهاند. این خبر ظاهراً ردگمکن است.