چون فزونی می گیرد سرکوب
چه فراوانند آنان که کناری گیرند:
یاس و تردید,سراغ ایشان می آید.
او,ولیکن,افزون میشودش شور وامید
ودلیرش می افزاید.
سازمان می دهد آنگه پیکار
برسرمزد
ویاهم شاید
برسروقت غذا,ساعت کار.
برسر مساله ی قدرت دولت.
وچنین می پرسد
از مالکیت:
از کجا می آئی؟
وچنین می پرسد
از
افکار و عقاید
که :
به سود چه کسید؟
هرکجا هست سکوت,او به سخن می آید.
هرکجا سرکوب است و خفقان_
یامردم
غیر تقدیر وقضا,هیچ سخن بر لبشان نیست_
می برد نام گنهکاران را ,تا که بدانند مقصر کیست.
هرکجا بر سر میزی بنشیند
نا رضائی نیز
می نشیند با او بر سر میز
می شود طعم غذا بد به مذاق
به نظر می آید تنگی بی حد اتاق.
به هر آنجا که برانندش,آشوب و شورش
از پی اش آن جا می راند
وز هر آنجا که برانند,ناآرامی
باز بر جا می ماند.
