دمکراسی

با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
دموکراسی دس نمیاد
نه امروز نه امسال
نه هیچ وخت ِ خدا.

منم مث هر بابای دیگه
حق دارم
که وایسم
رو دوتا پاهام و
صاحاب یه تیکه زمین باشم.

دیگه ذله شده‌م از شنیدن این حرف
که: «ــ هر چیزی باید جریانشو طی کنه
فردام روز خداس!»

من نمی‌دونم بعد از مرگ
آزادی به چه دردم می‌خوره،
من نمی‌تونم شیکم ِ امروزَمو
با نون ِ فردا پُر کنم.

آزادی
بذر پُر برکتیه
که احتیاج
کاشته‌تش.
خُب منم این جا زنده‌گی می‌کنم نه
منم محتاج آزادیم
عینهو مث شما.

 

لنگستن هیوز
برگردان: احمد شاملو

فیس‌بوک
تویتر
لینکد‌این
تلگرام
واتس‌اپ