ساعاتی قبل از 1917

رفقا!

من اين سطور را عصر روز بيست و چهارم مینويسم، اوضاع بی نهايت بحرانيست. مثل روز روشن است که اکنون ديگر تأخير در قيام حقيقتاً برابر با مرگ است.
به جرئت تمام به رفقا اطمينان میدهم که اکنون ديگر همه چيز به موئی بسته است و مسائلی در دستور روز قرار دارد که نه با مشاوره میتوان آنها را حل کرد و نه با کنگرهها (حتی اگر کنگرههای شوراها باشند) بلکه حل آنها منحصراً از عهده خلقها، توده و مبارزه تودههای مسلح ساخته است.
فشار بورژوائی کورنيلوفیها و بر کنار ساختن ورخوسکی نشان میدهد که نمیتوان در انتظار نشست. بايد به هر قيمتی شده امروز عصر يا شب هنگام پس از خلع سلاح يونکرها (و در صورت مقاومت غلبه بر آنان) وغيره اعضاء دولت را بازداشت نمود.
نمیتوان در انتظار نشست! ممکنست همه چيز از دست برود!
تصرف فوری قدرت برابر است با: دفاع از مردم (نه از کنگره، بلکه از مردم، از ارتش و در درجه ا.ل دهقانان) در مقابل دولت کورنيلفی که ورخوسکی را رانده و دومين توطئه کورنيلفی را تهيه ديده است.
چه کسی بايد قدرت را به تصرف در آورد؟
اين موضوع اکنون مهم نيست: بگذار قدرت را کميته انقلابی جنگ (*) «يا مؤسسه ديگری» به تصرف در آورد که اعلام دارد آنرا فقط به نمايندگان حقيقی منافع مردم، منافع ارتش (پيشنهاد فوری صلح)، منافع دهقانان (بايد زمينها را بلافاصله ضبط کرد و مالکيت خصوصی را لغو نمود) و منافع گرسنگان تسليم خواهد کرد.
بايد تمام بخشها، تمام هنگها و تمام نيروها به فوريت بسيج شوند و بيدرنگ نمايندگانی به کميته انقلابی جنگ و کميته مرکزی بلشويکها بفرستند و مصرانه بطلبند: تا روز بيست و پنجم به هيچ وجه قدرت را در دست کرنسکی و شرکا باقی نگذاريد، به هيچ وجه؛ اين موضوع حتماً امروز عصر يا شب هنگام عملی شود.
تاريخ، انقلابيونی را که میتوانند امروز پيروز شوند (و يقيناً امروز پيروز خواهند شد) ولی چنانچه کار را به فردا بياندازند بيم آن میرود بسی چيزها از دست بدهند، بيم آن میرود همه چيز را از دست بدهند، در مقابل تأخيری که روا دارند، نخواهد بخشيد.
ما که امروز قدرت را بتصرف میآوريم، آنرا نه بر ضد شوراها، بلکه برای شوراها بدست میگيريم.
تصرف قدرت کار قيام است؛ هدف سياسی آن بعد از تصرف معلوم میشود.
به انتظار اخذ رأی متزلزل ٢۵ اکتبر نشستن برابر است با نابودی با فورماليته. مردم حق دارند و موظفند اين قبيل مسائل را نه از راه اخذ رأی بلکه از راه زور حل کنند؛ مردم حق دارند و موظفند در لحظات بحرانی انقلاب نمايندگان خود و حتی بهترين نمايندگان خود را هدايت نمايند و در انتظار آنها ننشينند.
اين موضوع را تاريخ کليه انقلابها ثابت کرده است و هر آينه افراد انقلابی با علم به اينکه نجات انقلاب، پيشنهاد صلح، نجات پتروگراد، نجات از قحطی و واگذاری زمين به دهقانان – به آنها وابسته است لحظه را از دست بدهند جنايت آنان جنايتی بی حد و حصر خواهد بود.
دولت در تزلزل و ترديد است. بايد به هر قيمتی شده کارش به پايان رساند!
تأخير در اقدام برابر با مرگ است.
لنین
٢۴ اکتبر (۶ نوامبر) ١٩١٧.

فیس‌بوک
تویتر
لینکد‌این
تلگرام
واتس‌اپ