ما به این جا نیامدهایم تا کار احزاب سیاسی را انجام دهیم، بلکه آمدهایم تا از امر کارگر به شیوهی خودش دفاع کنیم و خواهان تحقق حقوقش گردیم. من زمانی را به یاد میآورم که به همین هاید پارک آمدیم و خواهان تصویب لایحهی هشت ساعت کار شدیم. در آن زمان ما به اندازهی انگشتان دست بودیم. آن تعداد به صدها و بعدا به هزارها رسید. امروز به این تظاهرات با شکوه و جمعیتمان نگاه کنید که پارک را پُر کرده است. ما محکم روی پاهایمان ایستادهایم، تا با یک تظاهرات دیگر روبرو شویم، اما من خوشحالم که میبینم تودههای عظیمی از مردم در طرف ما هستند. آن کسانی از ما، که با همهی نگرانیهای ناشی از اعتصاب باراندازان(1)، و به ویژه اعتصاب کارگران گاز، شریک شدیم و مردان، زنان و کودکانی را پیرامون خود دیدیم که از اعتصاب به تنگ آمده بودند، مصمم هستیم تا هشت کار به دست آمده را به صورت قانون در آورده و تضمینش کنیم.(2) یا ما این کار را میکنیم و یا (کارفرمایان) در اولین فرصت آن را پس میگیرند. در چنین روز با شکوهی ما میتوانیم این امر را متحقق کنیم، در غیر این صورت، باید تنها خود را ملامت کنیم. این بعدازظهر، در این پارک، مایکل داویت(3) در میان ماست که روزگاری توسط گلادستون(4) به زندان افکنده شد. اما در حال حاضر گلادستون با مایکل میانهای عالی دارد. به نظر شما چه چیزی باعث این تغییر شده است؟ چرا حزب لیبرال ناگهان تغییر آیین داده و طرفدار دادن قدرت به ایالات شده است؟ خیلی ساده به این دلیل که ایرلندیها هشتاد نماینده به مجلس عوام فرستادند، تا از محافظهکاران دفاع کنند. به همین شکل ما باید دم آن نمایندگان لیبرال و رادیکالی را بگیریم و بیرون بیاندازیم، اگر با برنامهی ما مخالفت کنند.
این بعدازظهر من فقط به عنوان یک فعال اتحادیه صحبت نمیکنم، بلکه به عنوان یک سوسیالیست هم صحبت میکنم. ما سوسیالیستها بر این باوریم که تحقق هشت ساعت کار روزانه یک قدم اولیه و بسیار فوری است که باید برداشته شود و هدف ما رسیدن به زمانی است که دیگر یک طبقه وجود نداشته باشد تا دو طبقهی دیگر را تغذیه کند، اما بیکاری در آن زمان نه در بالای جامعه وجود خواهد داشت و نه در پائین جامعه. تحقق ده ساعت کار هدف نهایی ما نیست، بلکه آغاز مبارزه است. کافی نیست که ما تظاهرات راه بیاندازیم برای هشت ساعت کار روزانه. ما نباید مثل مسیحیانی باشیم که شش روز مرتکب گناه میشوند و روز هفتم به کلیسا میروند، بلکه ما باید به طور روزانه راجع به امرمان صحبت کنیم و مردان و به ویژه زنانی را که میبینیم تشویق کنیم، تا به صفوف ما بپیوندند و کمکمان کنند.
بر خیزید شما شیران خفته
با جمعی بسیار، شکست نایذیر
رنجیرانی را که هنگام خواب بر شما افکندهاند به تکان آرید و
آنها را همچون شبنمی که به زمین میریزد، بیفشانید.
شما بسیارید، آنها اندکند.
هاید پارک، لندن، می 1890
* * *
1- اتحادیهی “انجمن عمومی کارگران و عملیات چای (خوراک)” در 1889 خواهان این شد که باراندازان به طور مستمر و در یک زمان بیش از چهار ساعت کار نکنند و حداقل مزد، شش پنس در ساعت باشد. جواب منفی صاحبکاران سبب شد، تا باراندازان اعتصاب کنند. آنها مطمئن بودند که گرسنگی، باراندازان را ناچار خواهد کرد تا به سر کارهایشان برگردند.
بن تیلت، Ben Tillet، رهبر اتحادیه که از فعالان جنبش سوسیالیستی بود، دوستان خود و از جمله النور را تشویق کرد تا به یاری ده هزار بارانداز اعتصابی بشتابند. آنها به کمک تشکلهای خیریه و کارگری در بریتانیا و استرالیا، دهها هزار پوند برای باراندازان اعتصابی جمعآوری کردند. این پشتیبانی عظیم سبب شد تا کارفرمایان به زانو درآیند و باراندازان پس پنج هفته اعتصاب پیروزمندانه به سر کارهای خود بازگشتند. این مبارزه نقطهی عطفی در جنبش اتحادیهای به حساب میآید.
2- کارگران گاز طی اعتصاب کوتاه مدت 1889 خود هشت ساعت کار در روز را به دست آوردند. النور در هر دو اعتصاب و به ویژه اعتصاب باراندازان و به پیروزی رساندن آنها نقشی کلیدی داشت.
3- مایکل داویت (1906-1846) یک ناسیونالیست ایرلندی اصل بود که در چهاردهم می 1870 به خاطر فعالیت مبارزاتی به زندان افتاد. او از نه سالگی شروع به کار کرد و در سن یازده سالگی یک دست خود را حین کار روی ماشینهای ریسندگی از دست داد. او تحت تاثیر ارنست چارلز چونز، رهبر رادیکال چارتیستها، به سیاست روی آورد.
4- گلادستون (1898-1809) از رهبران حزب لیبرال بود و چند دوره نخست وزیری بریتانیا را به عهده داشت.