من از تبار فقرا می آيم
سربازم وطعمه جنگ می شوم
جنگي که مال من نيست
آنها
سردار ها
پول داران
ملت می سازند
دولت می سازند
مرز ها می آفرينند
قانو ن درست می کنند
جنگ به راه می اندازند
برای يک افسانه
برای يک تکه زمين
برای يک پرچم احمقانه
برای يک سرود دروغين
برای يک تبار
ما قربانی می شويم
ما هيزم ماشين آنهايم
پس از مرگ مان با ظاهر غمگين در رسانه ها می آيند و اشک تمساح می ريزند
اما آنها
با ماشين های ضد گلوله گشت و گزار می کنند
و هزاران سرباز و نگهبان مسلح امنيت شان را می گيرند
فرزندانشان در امن ترين جای جهان زندگی می کنند
آگر آنها راست می گويند
چرا خودشان به جنگ نمی روند
چرا خودشان از مرز های مقدس شان دفاع نمی کنند
ای سربازان که سرتان را برای طبقات حاکمه فدا می کنيد
به دروغ های آنها باور نکنيد!
هيچ سرزمينی ارزش مردن را ندارد
هيچ پرچمی مقدس نيست…..
من از تبار فقرا می آيم
سربازم وطعمه جنگ می شوم
جنگي که مال من نيست
