سيگار نيفروخته

“سيگار نيفروخته”

ممكن است امشب بميرد
با سوخته گى سينه ى كُتش از آتش گلوله يى.
هم امشب
به سوى مرگ رفت
با گامهاى خويش.
پرسيد: – سيگار دارى؟
گفتم: – بله.
– كبريت؟
گفتم: – نه
شايد گلوله
روشنش كند.
سيگار را گرفت و
گذشت…
شايد الآن دراز به دراز افتاده باشد
سيگارى نيفروخته بر لب و
زخمى بر سينه…

رفت.
نشانه ى تكثير
و تمام.

ترجمه:احمدشاملو

فیس‌بوک
تویتر
لینکد‌این
تلگرام
واتس‌اپ