“خبر نداری ..؟
صحبت از یه انقلابه !
صداش مثل نجوایی پیچیده.
وقتی این مردم
در بین صفهای تأمین اجتماعی،
در آستان ارتش رهایی بخش
وایستادن و زار می زنن،
وقتشون رو بیهوده در صفهای بیکاری
در انتظار یک ارتقاء به هدر می دن؛
صحبت از یه انقلابه –
صداش مثل نجوایی پیچیده!
مردم فقیر برمی خیزن ..
و سهم خودشون رو می گیرن !
فقرا برمی خیزن ..
و اون چیزی رو که مال خودشونه
می گیرن !
نمی دونی ..؟
بهتره بدویی،
بدو، بدو، بدو ..!
اوه .. بهت گفتم بهتره بدویی،
بدو، بدو، بدو ..!
چون بالاخره میزا دارن برمی گردن،
صحبت از یک انقلابه !
آره بالاخره میزا دارن برمی گردن
صحبت از یک انقلابه !
اوه .. نه!
صحبت از یک انقلابه،
صحبت –
از یک انقلابه ..!”
ترانه ای از ترِیسی چپمَن
ترجمه از: زهره مهرجو
نریمان زمانزاده