ای قصه های تلخ
عمریست دفتر دل ماخانه شماست
این چشمهای غمزده این گونه های زرد
آثار شوم عادت خصمانه شماست
ای شاخه های غم!
صد نوبهار آمد و صد مهرگان گذشت
بس غنچه ها که داغ به دل از جهان گذشت
صد راه بسته وا شد و صد کاروان گذشت
فرعون مرد و قصه نمرودیان گذشت
اما شما هنوز چنان سبز و تازه اید
گویی زبطن باغنچه امروز زاده اید
ای شعله های یاس
یک روز از دیار دل ما سفر کنيد
تنها نه قلب ماست سزاوار سوختن
یک بار هم به خانه دیگر گذر کنيد
ای قصه های تلخ
جانها به لب رسيده زمهمانی شما
زنهار، جستجو گرمسکن اگر نه اید
فرداست کز خرابه غمبار روز گار
مارخت بسته ایم و شما زار و بی پناه
در برزخ زمان بيخانه مانده اید
حمل ۱۳۸۰