٭٭٭٭
“قطعنامه”
برتولت برشت
نظر به اینکه
ما ضعیفیم
برای بندگی ما
قانون ساختید
نظر به اینکه دیگر
نمیخواهیم بنده باشیم
قانون شما در آینده باطل است
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر اینست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسیم
نظر به اینکه
گرسنه خواهیم ماند
اگر زین بیش تحمل کنیم
تا که باز
غارت کنید ما را
مصممیم که زین پس
از نان شب که فاقد آنیم
کسی نیست ما را جدا نماید
جز شیشههای ویترین
نظر به اینکه
با تفنگ و توپ
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر اینست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسیم
نظر به اینکه
خانههای بسیار
در هر کجا به پاست
ولی ما
بامی بر سر نداریم
تصمیم ما بر اینست
که در این خانهها بخوابیم
زیرا که دیگر
زاغههامان خوش نمیاید
نظر به اینکه
با تفنگ و توپ
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر اینست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسیم
نظر به اینکه
ذغالها به خروار
در انبارهایتان پر است
ما بی ذغال
از سردی زمستان میلرزیم
تصمیم ما بر اینست
که آن ذغال ها را
در اختیار گیریم
نظر به اینکه
با توپ وتفنگ
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر اینست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسی
نظر به اینکه
موفق نمیشوید
ما را دستمزدی کافی دهید
خود کارگاهها را
در اختیار خواهیم گرفت
نظر به اینکه بدون شما
ما را نان کافی خواهد بود
نظر به اینکه با توپ وتفنگ
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر اینست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسیم
نظر به اینکه
به گفتههای دولت
ایمان نداریم
زین پس مصممیم
رهبری را خود در دست گیریم
و دنیای بهتری سازیم
نظر به اینکه
تنها زبان توپ را آشنا هستید
و به زبان دیگری تکلم نمیکنید
ناچار خواهیم بود
لولههای توپ را
به طرف شما برگردانیم.
….
آن که در راه کمونیسم می جنگد
بتواند باید
که بجنگد و بجنگد
که حقیقت را
به به زبان آرد یا نیآرد
که به همراهی خیزد یا نخیزد
خویشتن را به خطر اندازد و ز خطر بگریزد
بشناسندش گاه، گاه اما نشناسند
آن که در راه کمونیسم می جنگد
از فضیلت های جهان یک فضیلت داراست
” این که در راه کمونیسم می جنگد ”
٭٭٭٭
من در خانواده ای محتشم بزرگ شده ام
در ابتدا پدر و مادرم کراوات به گردنم بستند
و مرا به شیوه معمول خود تربیت کردند
و به من درس ریاست طلبی آموختند
اما زمانی که بزرگ شدم و به پیرامون خود نگریستم از مردم همتراز خود دلم گرفت و از ریاست طلبی هم
از این رو مردمی را که از شمار ایشان بودم ترک گفتم و به فرو دستان پیوستم.