روز هفتم نوامبر سال 1917 در گرماگرم جنگ جهانی اول، حزب بلشویک روسیه با درک سیر رو به رشد شرایط انقلابی در این کشور، خیزش بزرگ کارگران و مردم تحت ستم روسیه را رهبری کرد و طبقه کارگر روسیه طی یک قیام پیروزمند حکومت بورژوایی آن کشور را سرنگون ساخت و قدرت سیاسی را به دست گرفت. کارگران روسیه اعلام کرده بودند که راه برون رفت از دوزخ جنگ، انقلاب است و در واقع هم انقلاب اکتبر از همان روز اول با فرمان صلح خود، راه رهایی از جهنم جنگ را به روی مردم روسیه گشود.
برای نخستین بار در تاریخ جهان، محنت زدگان یک کشور، استثمارگرانی را که در قدرت بودند به زیر کشیدند و کنترل چرخ سرنوشت خود را به دست گرفتند. شعله های این انقلاب سریعتر از آنچه تصور می شد جامعه روسیه را فرا گرفت. شوراهای مردم همه جا شکل گرفتند، کارگران انقلابی و پیشرو در درون این شوراها رای و پشتیبانی اکثریت مردم روسیه به ویژه سربازان و دهقانان فقیر را کسب کردند و با اتکا به آن، قدرت سیاسی را به دست گرفتند. خصلت دموکراتیک و رادیکال شوراها به سرعت آن را به عنوان یک نهاد حاکمیت در برابر نهادهای رسمی دولت تزاری قرار داد.
انقلاب اکتبر 1917 روسیه برای دومین بار در تاریخ و پس از کمون پاریس در سال 1871، به عنوان نخستین انقلاب کارگری با شعار “همه قدرت در دست شوراها” طبقه کارگر این کشور را در راس و در متن قدرت سیاسی قرار داد. حکومت شوراها، فورا مالکیت خصوصی بر زمین را لغو کرد و زمین های مالکین و دولت و کلیسا را به مالکیت عمومی و در اختیار همه زحمتکشان قرار داد. حاکمیت شورایی کارگران به فوریت برابری کامل حقوق زنان و مردان را در همه عرصه های اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی به صورت قانون در آورد، مذهب را به طور کامل از دولت جدا و دست کلیسا را از امور دولتی و از جمله دخالت در آموزش و پرورش کوتاه کرد و حق تعیین سرنوشت ملل را در روسیه تحقق بخشید.
این انقلاب و سیاست های کارساز و پیشرو طبقه کارگر روسیه، تاثیر عمیقی بر مبارزات رهایی بخش مردمان تحت ستم داشت و خود سند زنده ای بود دال بر این که طبقه کارگر هیچ گونه منافعی در بقای هیچ شکلی از اشکال ستم و نابرابری ندارد و پیگیرترین پیشرو راه رهایی از کلیه ستم ها و نابرابری ها است. از این رو گرامیداشت انقلاب اکتبر، تنها مختص کارگران آگاه و کمونیست نیست؛ بلکه جای خود دارد که همه توده های تحت ستم و انسان های آزادیخواه و شرافتمند، دستاوردهای این انقلاب را پیروزی آرمان های خود به شمار آورند و تحقق اهداف عادلانه خویش را در پیروزی انقلاب کارگری ببینند.
یکی از دستاوردهای ارزشمند انقلاب سوسیالیستی 1917 روسیه برپایی حکومت شوراهای مردم بود، شوراهایی که کارگران آگاه و پیشرو در مرکز آنها قرار داشتند و برنامه سیاسی و اجتماعی خود را به تائید آنها رسانده بودند.
یکی دیگر از دستاوردهای انقلاب اکتبر، کمیته های کارخانه بود. کمیته های کارخانه از طریق جنبش شورایی و با فعالیت کارگران در دل انقلاب شکل گرفتند.
کارگران روسیه پس از به دست گرفتن قدرت در روسیه، خطاب به هم زنجیران خود در سراسر جهان اعلام نمودند: «پیروزی اکتبر پیروزی همه ماست.» گفتند: «قدرت طبقه کارگر در روسیه باید سرآغاز قدرت این طبقه جهانی در دیگر کشورهای سرمایه داری باشد.» در واقع هم، انقلاب اکتبر پیروزی طبقه کارگر و مژده رهایی همه زحمتکشان و محرومان بود.
این انقلاب ضربه ای جدی به نظام جهانی سرمایه داری وارد آورد، از یک طرف کینه و نفرت همه سرمایه داران و دولت هایشان و شدیدترین واکنش خصمانه آنان را برانگیخت و از طرف دیگر امواج نیرومند آزادیخواهی و عدالت طلبی را در سرتاسر کره زمین به حرکت در آورد. تاثیرات انقلاب کارگری 1917 روسیه در دنیا به قدری بود که بورژوازی غرب از ترس و واهمه تکرار این انقلاب، به رفرم هایی چون معمول کردن حق رای همگانی برای همه شهروندان منجمله زنان، رایگان اعلام کردن آموزش و پرورش برای همه کودکان، تصویب حق بیمه و بازنشستگی برای سالمندان و کاهش ساعت کار روزانه به ۸ ساعت تن در داد.
اما انقلاب پیروزمند کارگری در روسیه با دشواری های فراوان روبرو شد. محاصره اقتصادی و سیاسی و دخالت نظامی 14 دولت امپریالیستی علیه حکومت کارگری، جنگ داخلی، قحطی و خشکسالی، از هم گسیختگی اقتصادی به اضافه پاره ای ضعف های درونی سبب گردید تا این انقلاب از پیشروی باز بماند و لذا هیچگاه نتوانست به مرحله یک نظام اقتصادی و اجتماعی سوسیالیسی تکامل یابد. در غیاب الگوی اقتصاد سوسیالیستی، این بورژوازی زخم خورده روسیه بود که امکان تحقق آرزوهای دیرینه خود را در به دست گرفتن سکان حزب و دولت و نهادهای انقلابی آن باز یافت. وقتی دولت نوپای کارگری در شوروی از ارائه الگوی رشد اقتصادی سوسیالیستی و نحوه سازماندهی زندگی در این کشور عاجز ماند، این بورژوازی روسیه بود که در نهادهای جدید آن ظرفیتی را یافته بود که با بکار گرفتن آنها می توانست بن بست خود را بشکند و آرزوی دیرینه اش را یعنی بنیانگذاری روسیه ای صنعتی و مقتدر را در برابر قدرت های سرمایه داری امپریالیستی آن دوره تحقق بخشد. جناح حاکم در حزب بلشویک، به جای پیگیری آرمانهای رهائی بخش سوسیالیستی، لغو مالکیت خصوصی، لغو کار مزدی، ایجاد رفاه مادی در زندگی مردم، بنیانگذاری یک جامعه متشکل از انسانهای آزاد و برابر و فارغ از بی حقوقی، تحقیر و ستم، عملا احیای وجهه ملت روس را در جامعه ملتها هدف خود قرار داد.
با وجود گذشت چند دهه از انقلاب اکتبر، سرمایه داری غرب با شکست حاکمیت سرمایه داری دولتی در شوروی و فروپاشی آن، سعی نمود با پایین کشیدن مجسمه لنین نه تنها کینه و نفرت خود را نسبت به مارکسیسم و کمونیسم اعلام نماید، بلکه تلاش کرد تا آخرین آثار و بقایای انقلاب کارگری و حکومت شوراها را از اذهان کارگران و توده های مردم محو سازد.
امروز و بعد از گذشت 98 سال از انقلاب کارگری اکتبر، طبقه کارگر جهان و به خصوص طبقه کارگر ایران با درس گیری از تجارب و اندوخته های این انقلاب، با زنده نگاه داشتن سنت ها و دستاوردهای انقلاب اکتبر و با اتکا به آرمان های کارگری و کمونیستی و رهایی بخش آن، می تواند مسیر مبارزات طبقاتی و انقلابی خود را در تمام عرصه ها و شرایط به غایت نابرابر و آکنده از استثمار، ستم، بی حقوقی و بربریت حاکم بر بشریت امروز، تداوم بخشیده و با قدرت سازمانیافته و متشکل، راه رسیدن به سوسیالیسم را هموار و کوتاه تر سازد.
به امید آن که تجربه سازمانیابی شورایی کارگران، به عنوان حرکتی پویا و فراگیر در درون جنبش کارگری تداوم یابد و طبقه کارگر با اتکا به تشکل های خود و بکارگیری درس های انقلاب اکتبر، در مبارزات و افت و خیزهای پیشاروی، مطالبات و حقوق پایمال شده خود را به دست آورد و پیروزمند و سرافراز اهداف انسانی و رهایی بخش خود را تحقق بخشد. اکنون زمینه ها و شرایط عینی برای رهایی از نظام ستمگر سرمایه داری آماده تر از هر زمانی است. با در دست داشتن تجارب گران بهای انقلاب اکتبر و با به میدان آمدن طبقه کارگر و پیشروان کمونیست آن در ایران و با رشد جنبش کارگری در کشورهای پیشرفته سرمایه داری تحقق این امر تاریخی ـ اجتماعی، یعنی از میان برداشتن نظام سرمایه داری و ایجاد یک جامعه سوسیالیستی و آرمانهای انقلاب کارگری اکتبر بیش از پیش امکانپذیر می گردد. قلب جهان برای انقلاب اکتبر دیگری می تپد.
