قندولکم‬

صدا میآید،
صدای نرم پای تو میاید.
از بامداد خزان
میشود فهمید
که برگهای خوشرنگ باغچه
طپش‬ پاهای تو را
با آغوش رنگین می پیمایند.
در این پاییز رنگین،
چه خاموش میپوشاند پرده‌های سفید اتاق درد،
نگاه سبز و تشنهٔ من را.
گوش میدهم ،
صدای گرم نفس تو میاید.
در این اتاق سرد،
قندولکم
غزل نگاه تو، عشق را میسراید.

فیس‌بوک
تویتر
لینکد‌این
تلگرام
واتس‌اپ