به لرزه درآورید میدانها را در غوغای گامهایتان
پرخروش تر، ای صف پرغرور همرزمان
می شوییم به موج دومین سیل تاریخ
تمام شهرهای جهان را
روزها چون گاومیشی ملول
گاری سالها تنبل و کند
خدای ما سرعت است
قلبمان طبل نبرد
آنجاست بهشت زرین ما؟
نیش گلوله بر تن ما اثر کند آیا؟
سرودمان، سلاح
ندای طنین افکن مان، طلا.
علف زارها، زمین را به سبزینه تان فرش کنید
تا روزها بشکفند
رنگین کمان، افسار بزن
بر توسن یال افشان سالها
بنگرید به آسمان تیره ستاره ها
برای بافتن ترانه هایمان به آن نیازی نداریم
هی دب اکبر! التماس کن
اگر می خواهی پس از فتح بهشت، زنده بمانی
بنوشید و شادی کنید! سرود بخوانید.
چشمه هاست که در سیاهرگ هایمان می جوشد.
قلبمان طبل نبرد
سینه مان سنج مسین
بر اساس ترجمه های انگلیسی دوریان روتنبرگ(1972) و دیمیتری ابلونسکی(1965)
توضیح شعر: این شعر در بحبوحه انقلاب سوسیالیستی اکتبر سروده شده