ناتالی لومل، شخصیتی برجسته درکمون پاریس

ناتالی لومل، این بانوی بزرگ، تاریخ کمون پاریس را ننوشته بلکه آن را ساخته است. خاطراتش را به رشته تحریر در نیاورده، نامه‌ای ازاو بر جای نمانده است، هیچ چیز. فقط امضایش مثل دیگران درپائین اعلامیه‌های دیواری کمون با شعارهائی مثل: “ما کار میخواهیم و سودش را برای خود، نه استثمارگر میخواهیم و نه ارباب” دیده می‌شود. به همین جهت به یاد این چهره بزرگ، سال ۲۰۱۰ را به او اختصاص داده‌ایم. این بهترین فرصتی است که این شخصیت را که تمام زندگی اش را صرف دفاع از دنیای کارکرده، از فراموشی بیرون آوریم.
ناتالی، در سال ۱۸۲۶ در شهر “برست”(۱) بدنیا آمد و پدر و مادرش نهایت فداکاری را بکاربردند تا فرزندشان از سطح آموزش خوبی برخوردارشود. وی درسال ۱۸۴۵ ازدواج کرد و دارای سه فرزند شد.
سپس ناتالی و شوهرش، در شهر “کمپر”(۲) به شغل کتابفروشی پرداختند. ده سال قبل ازرویداد کمون، آنها عازم پاریس شده و ناتالی، در “محله بروتن‌ها “(۳) در مجاورت ایستگاه راه آهن “مون پَرناس”(۴) در یک کارگاه صحافی مشغول به کار شد. بنا به گزارشی از پلیس، ناتالی به علت: “پرداختن به سیاست، خواندن روزنامه‌های “ضاله” با صدای بلند، و آمد و رفت مداوم به کلوب ها”، توجه همگان را به خود جلب کرده بود.
ناتالی لومل عضو انجمن بین‌المللی کارگران (انترناسیونال اول) بود. در سال ۱۸۶۵، سندیکای کارگران صحاف کار، که توسط اوژن وَرَلن(۵) و ناتالی لومل تأسیس شده بود، برابری دستمزد برای زنان و مردان را مطالبه و آن را بدست آورد.
اوژن وَرَلن، برپائی رستورانی مردمی و همگانی به نام لامَرمیت(۶) را پیشنها د و ناتالی را برای مدیریت آن انتخاب کرد. این ایده با موفقیت مواجه شد.
ناتالی لومل، در دوران “کمون پاریس”، هّم خود را صرف سازماندهی زنان کرد. در ۱۱ آوریل ۱۸۷۱، وی همراه با الیزابت دِ میتری یف(۷) “اتحاد زنان برای دفاع از پاریس و پرستاری از زخمی ها” را تأسیس کردند. برنامه “اتحاد زنان …..” مطالبات متعدد دیگری را در برمی گرفت از جمله: برابری دستمزد بین مردان و زنان، حق کارکردن (سازماندهی کارگاه های مصادره شده) ، به رسمیت شناختن پیوند زناشوئی اختیاری ، حق طلاق و غیره.
طی “هفته خونین “(۸)، ناتالی لومل با همیاری دیگر زنان در باریکاد میدان بلانش(۹) به مقاومت ادامه داد. وی در ۲۱ ژوئن ۱۸۷۱ دستگیر و به تبعید در یکی از دژهای نظامی محکوم شد. سرانجام ناتالی در ۲۸ ژوئن ۱۸۷۹ (هشت سال بعد)، از تبعید بازگشت. در ۸ نوامبر ۱۸۷۹، سرپرستی جشن بازسازی اطاق سندیکائی کارگران صحاف کار به وی محّول شد و در روزنامه “سازش ناپذیر”(۱۰) به مدیریت هانری رُشفور(۱۱) به شغل تا کردن روزنامه پرداخت.
هنگامی که بعلت ” فرسودگی ناشی از زندگی مبارزاتی”، مجبور به ترک شغلش شد، هانری رُشفور مقرری ناچیزی برای او تعیین کرد. اما در آن ایام، چون هانری رُشفور به “بوُلانژیسم”(۱۲) پیوسته بود، درنتیحه ناتالی لومل ازدریافت کمک مالی وی خودداری کرده و بدین سان در فقر و تهیدستی کاملی فرو رفت. نابینا، در سن ۹۰ سالگی، ناتالی لومل به خانه سالمندان “بیسِتر”(۱۳) منتقل و ۵ سال بعد در تاریخ ۸ مه ۱۹۲۱ درگذشت: در پنجاهمین سالگرد کمون پاریس در ماه مه.

 

زیرنویس ها:
Claudine REY*
۱ – Brest شهری در شمال غربی فرانسه
۲‌- Quimper شهری در شمال غربی فرانسه
۳‌- Les Bretons
۴ – Montparnasse
۵ – Eugène VARLIN
اوژن وَرلَن متولد ۱۸۳۹ انقلابی فرانسوی و کارگر صحاف کار چاپخانه و دبیر شاخه فرانسوی انجمن بین المللی کارگران (انترناسیونال اول). وی عضو کمیته مرکزی گارد ملی کمون پاریس و عضو کمیسیون مالی کمون پاریس بود. و در روز ۲۸ مه ۱۸۷۱ به دست ارتش ورسای به طرز فجیعی به قتل رسید. ۶ – La Marmite
رستوران عمومی برای کمک به کارگران و زحمتکشان با قیمت ارزان بود و هم چنین فرصتی فراهم کرد تا در این مکان به آموزش سیاسی بپردازند. ۷ – Elisabeth DMITRIEFF
الیزابت دِ میتری یف متولد ۱۸۵۱ در شهر “وُلوُک” در روسیه، فمینیست روسی و عضو انترناسیونال اول بود که توسط مارکس در سن بیست سالگی به پاریس فرستاده شد تا در کمون پاریس شرکت کند. پس از هفته خونین به روسیه گریخت.
۸ – پاریس، توسط کمونارها در روز ۱۸ مارس ۱۸۷۱ تسخیر و اولین حکومت کارگری جهان که به کمون پاریس معروف است در آنجا برقرار شد. این حکومتدر مجموع بیشتر از ۷۲ روز طول نکشید و طی هفته خونین از ۲۱ تا ۲۸ مه توسط آدولف تی یر رهبر حکومت ورسای و ارتش آن به خاک و خون کشیده شد. در هفته خونین، بیست و پنج تا سی هزار نفر از کمونارها و مردم پاریس در کوچه و خیابان قتل عام وچهل و پنج هزار نفر دستگیر و بسیاری از آنان تبعید یا اعدام شدند.
۹ – La place Blanche
۱۰ – L’ Intransigent
۱۱‌- Henri ROCHEFORT
ادیب، روزنامه نگار، سیاستمدار و نویسنده جمهوری خواه و ضد امپراتوری فرانسه و از همراهان کمونارها و از دوستان ویکتور هوگو و ُژول والِس و … بود. وی مدیریت روزنامه “سازش ناپذیر” را بعهده داشت که از ژوئیه ۱۸۸۰ منتشرشده و در واقع صدای کمونارها بود. هانری رُشفوُرکم کم به راست افراطی و خصوصا” دکترین بوُلانژیسم نزدیک شده و سرانجام منجر به قطع روابط با دوستان سابقش شد. وی در کمال تنهایی و بی تفاوتی مردم به خاک سپرده شد، گرچه تا پایان عمر همچنان ضد روحانیت (آنتی کلریکال) باقی ماند.
۱۲ – Boulangisme دکترین جنبش ناسیونالیستی و راست افراطی منتسب به ژنرال ژرژ بوُلانژه وزیر جنگ جمهوری سوم فرانسه بود.
۱۳ – Bicêtre

فیس‌بوک
تویتر
لینکد‌این
تلگرام
واتس‌اپ