سودابه اردوان:
شکنجه جنسی یک ابزار دیگری است برای خورد کردن زندانی. این چیزی نیست که مال الان باشد. از همان سال ۶۰ نگاهی که عمال جمهوری اسلامی و شکنجه گران بخصوص روی زن ها داشتند از این طریق همیشه فکر کردند که شکنجه بیشتری را می توانند اعمال کنند. یکی از متداول ترین چیزها این است که زندانیان سیاسی زن، بخصوص در آن سال هایی که ما زندان بودیم، اکثراً ۱۷ یا ۱۸ ساله بودند. بچه های جوانی بودند ازدواج نکرده. اینها را قبل از اینکه اعدام کنند، فکر می کردند حتماً به اینها تجاوز کنند که اینها بهشت نروند. این سیستماتیک بود. اینها توجیه مذهبی پشت آن داشتند.
در موردهای مشخص بوده که به خانواده فرد اعدام شده، شیرینی یا مقداری کمی پول دادند، که این شیرینی ازدواج دختر شماست قبل از اعدام. یک قوطی شیرینی فرستادند در عین حال گفتند که اینقدر مثلاً پول گلوله باید بدهید. یک چیزی را اشاره کنم. تمام این چیزهایی که رو می شود الان و بحق هم باید رو شود، خیلی خوب است. ولی دوران ما اختناق خیلی بد بود. یعنی دوران دهه ۶۰ که ما زندان بودیم.
ما نمونه ای داریم. مثلاً زندان تبریز. بازجویی به شکل سیستماتیک به اکثر دخترهای زندانی تجاوز کرده بود. ولی نه شرایط اجتماعی نه سیاسی، مناسب نبود که کسانی که قربانی این تجاوزها شدند، بتوانند صحبت کنند. کسی هم نبوده که حتی از داخل رژیم بخواهد این ها را افشا کند. ما خیلی ماجرا داریم که هنوز پس پرده است.
شادی صدر، حقوقدانی که خود به تازگی از زندان آزاد شده، می نویسد: «ترانه موسوی، چه همان دختر سبزپوشی باشد که در روز ۷ تير، در تجمع اطراف مسجد قبا دستگير شد، مورد تجاوز قرار گرفت و بعد، به دليل پارگی رحم و مقعد سر از بيمارستانی در کرج و سر آخر سر از سينه گورستانی بی نام و نشان در شمال ايران درآورد و چه اصلا نباشد، اسم رمز همه زنانی است که پس از انقلاب ۵۷، در زندانها مورد تجاوز قرار گرفتند.»
داونلود کتاب : يادنگاره های زندان