پاکسازی حزب
نوشته شده توسط لنین پاکسازی حزب بايد آشکارا به امری بسيار مهم و جدي توسعه پیدا کند در جاهايی حزب به طور عمده با كمك و پیشنهادات كارگران غيرحزبي دارد تصفیه مي شود؛ اين پیشنهادات و بازنمودهای توده كارگر غيرحزبي با دقت لازم رعايت شده . اين با ارزشترين و مهمترين مسئله است. اگر حقيقتاً ما با اين روش در تصفیه از بالا تا پايين حزبمان موفق شويم، بدون استثنا، قطعاً يك پيروزی بزرگ برای انقلاب خواهد بود. اکنون پيروزي های انقلاب نمی توانند از همان جنس سابق باشند. خاصیت آنها به ناچار تغییر کرده است بر اساس تحول از ظاهر جنگی به ظاهر اقتصادی، گذار به سیاست اقتصادی جدید، شرایطی که عمدتا سودمندی بیشتر از کار را مطالبه می کند، انضباط کاری بیشتر. در چنين زماني اصلي ترين پيروزي هاي انقلاب؛ نمایان، برجسته یا درک بی درنگ پیشرفت در کار، سازمان و نتایج آن نیست؛ بهبودی از لحاظ مبارزه بر علیه نفوذ عناصر خرده بورژوازی و خرده بورژوازی آنارشیست است، که هم پرولتاریا و هم حزب را فاسد می کنند. برای دست یافتن به چنین پیشرفتی، حزب باید پالایش شود از آنهایی كه تماس با تودهها را دارند از دست می دهند (تنها رها کردن، البته، آنها حزب را به نظر تودهها بی اعتبار می كنند). طبیعتا. ما در برابر هر چیزی که توده می گوید تسليم نخواهيم شد، زیرا توده، همچنین، بعضی وقت ها –و مخصوصاً در زمان خستگی فوقالعاده و تحليلرفتگی منتج از مصيبت و عذاب بیش از حد– تسلیم احساساتی می شود که در مسیر مترقی نیست. اما در ارزیابی افراد، برخورد منفی در برابر کسانی که برای انگیزه های خودخواهانه خودشان را به ما وصل کرده اند، در برابر “کمیسرهای مغرور” و “بروکرات ها”، پیشنهادات توده پرولتاریای غیر حزبی و در خیلی موارد، توده کشاورز غیر حزبی، بی نهایت با ارزش است. توده کارگر بینش خوبی دارد، كه برای آنها تشخیص كمونيست های راستگو و علاقمند را از آنهایی كه بيزاری مردمی را (که نانشان را با عرق پيشانی شان به دست می آورند) برمی انگیزند، ميسر می كند، بدون برخورداری از امتياز و “جاذبه ای”. در پاکسازی حزب خيلی مهم است که پيشنهادات مردم كارگر غيرحزبي مورد ملاحظه قرار گرفته شود. نتايج بزرگ توليد خواهد كرد. حزب را به يك پيشروی طبقه خيلی محكمتر از آن که قبلاً بود، تبدیل خواهد كرد؛ يك پيشرو كه قوياً وابسته به طبقه است ساخته خواهد شد، توانایی بیشتر در رهبری طبقه به سمت پيروزی در ميان انبوهی از سختی ها و خطرات. به عنوان يكی از موضوعات ويژه از پاكسازی حزب، من می خواهم اشاره کنم به بیرون ریختن منشويك های سابق. به عقیده من، از منشويك ها کسانی كه به حزب پس از آغاز ۱۹۱۸ پیوسته اند، بيشتر از يك صدم نباید مجاز باشند باقى بمانند؛ و حتى آنوقت، هرکس كه مجاز است باقى بماند بايد دوباره و دوباره امتحان شود. چرا؟ براى اينكه، به عنوان يك گرایش، منشويك ها در ۱۹۱۸-۲۱ دو كيفيت که آنها را توصيف می کنم نمايش دادند: ابتدا، توانايى ماهرانه در وفق دادن، خودشان را به گرایش غالب ميان كارگران مى بندند؛ و دوم، توانايى حتى بيشتر ماهرانه در خدمت کردن به قلب و روح گارد سفيد، خدمت کردن به آنها در عمل، تفكيك كردن خودشان از آنها در گفتار. هر دو اين خصوصیات نتيجه منطقى تمام سابقه منشويسم است. این براى بياد آوردن پيشنهاد اکسلرود براى “كنگره كارگر” كافى است، گرایش منشويك ها به سوی كادت ها (و به پادشاهی) در حرف و عمل، و غيره. و غيره. منشويك ها خودشان را به حزب كمونيست روسیه مى بندد نه کافی و حتى نه چندان براى اينكه آنها ماكياوليست هستند (اگر چه از ۱۹۰۳ آنها دارند نشان مى دهند که از استادان هنر ديپلماسى بورژوازى هستند)، فقط براى اينكه آنها خيلى “سازش پذیر” هستند. هر فرصت طلبی از سازشکارى اش تشخیص داده می شود (اما هر سازشی فرصت طلبى نیست)؛ و منشویک ها، همچون فرصت طلبان، “از لحاظ اصول” خودشان را وفق می دهند چنان که گویی، به گرایش غالب ميان كارگران در آمدند و رنگ عوض می کنند، همچون يك کت خرگوش در زمستان به سفيد می چرخند. اين صفت مشخصه منشويك ها بايد به خاطر سپرده شده باشد و در نظر گرفته شود. و در نظر گرفتن این مشخصه به معنی تصفيه حزب از تقريباً نود و نه در صد منشويك هایی که پس از ۱۹۱۸ به حزب كمونيست روسیه پیوسته اند است، به بیانی دیگر، از زمانی که پيروزى بولشويك ها ابتدا محتمل و سپس حتمى شده است. حزب باید از اراذل پاكسازى شود، از بروکرات ها، كمونيستهاى ناصادق و مردد، و منشويك هایی که “رنگ” عوض کرده اند اما هنوز قلباً منشويك باقى ماندهاند. ۲۰ سپتامبر، ۱۹۲۱ پانوشت: به موجب پاکسازی نزدیک به ۱۷۰۰۰۰ نفر، به بیان دیگر، تقریبا ۲۵ درصد از اعضا، از حزب اخراج شدند. این عمل ساخت اجتماعی حزب را بهبود بخشید، انضباط را تقویت کرد، به حزب اعتبار زیادی در میان کارگران غیر حزبی و توده های کشاورز و حزب را از کسانی که بی اعتبارش می کردند رهانید.
مجموعه آثار لنین، ویرایش دوم انگلیسی، انتشارات پروگرس، مسکو، ۱۹۶۵، جلد ۳۳، صفحات ۳۹-۴۱ مترجم: مجید اشرف نژاد