ویکتور لیدیو خارا مارتینِس (به اسپانیایی: Víctor Lidio Jara Martínez) شاعر، آوازخوان و انقلابی شیلیایی که در جریان کودتای نظامی آگوستو پینوشه علیه سالوادور آیِنده در شیلی به قتل رسید.
[button color=”red” size=”small” link=”https://pentribune.com/author/xara/” icon=”” target=”false”]برگزیده ای از آهنگهای ویکتور خارا[/button]
زندگی
ویکتور خارا در روستایی فقیر در شیلی به دنیا آمد. مادرش شعرهای بومی میسرود و بدین ترتیب خارا از کودکی با ترانههای روستایی آشنا شد. با نقل مکان خانوادهٔ خارا به شهر سانتیاگو، او با محیطی متفاوت از جامعهٔ روستایی آشنا شد. خارا پس از مرگ مادرش دچار خلاء عاطفی شد و به مدرسه دینی رفت. اما پس از دو سال آنجا را ترک کرد و عازم دورهٔ اجباری نظامی شد. پس از پایان دورهٔ سربازی خارا به دانشگاه رفت و در آن جا به مطالعهٔ موسیقی بومی شیلی پرداخت.
«شعر من در مدح هیچکس نیست
و نمیسرایم تا بیگانهای بگرید من برای بخش کوچک و دوردست سرزمینم میسرایم که هر چند باریکهای بیش نیست اما ژرفایش را پایانی نیست شعر من آغاز و پایان همه چیز است شعری سرشار از شجاعت شعری همیشه زنده و تازه و پویا»
فعالیتها
وی در سال ۱۹۶۹ همزمان با سالهای پرالتهاب در شیلی، نخستین آلبوم خود را به بازار فرستاد. آشنایی با تفکرات سوسیالیستی تأثیر مهمی در افکار و زندگی او به جا گذاشت و هویتی ضد امپریالیستی به موسیقی او بخشید.
در سال ۱۹۶۹ حزب کمونیست، سوسیالیستها و دیگر گروههای چپ شیلی ائتلافی به نام «جمعیت مردم» تشکیل دادند که یک سال بعد با معرفی سالوادور آلنده به عنوان کاندیدا وارد رقابت انتخاباتی شد. در این زمان خارا در استادیوم شیلی شهر سانتیاگو کنسرت بزرگی برپا کرد.
پس از پیروزی حزب «اتحاد مردم» در انتخابات، خارا طی سالهای ۷۰ تا ۷۳ به سراسر شیلی سفر کرد و برای کارگران معدن و کارخانهها، دانشجویان و دانشآموزان کنسرت برپا کرد و در این مدت چهار آلبوم منتشر نمود.
مرگ
مقبرهٔ خارا در گورستان عمومی سانتیاگو
در سال ۱۹۷۳ با وقوع کودتای پینوشه بسیاری از انقلابیهای پیشرو از جمله آیِنده به قتل رسیدند و بسیاری دیگر نیز بازداشت شدند. خارا نیز در جمع دانشجویان دانشکده فنی دستگیر شد و به همراه تعداد زیادی از دانشجویان به استادیوم سانتیاگو منتقل شد. در آنجا استخوانهای دست و انگشتهای او را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشتشدگان آواز بخواند و او ترانه «ما پیروز خواهیم شد» سرود مخصوص حزب اتحاد مردمی را خواند.
در روز ۱۶ سپتامبر جسد تیرباران شدهٔ او را در کنار خیابان پیدا کردند.
آخرین ترانه
آخرین ترانهٔ او که حکم وصیتنامهاش را داشت، بر روی تکهای از روزنامه نوشته شده بود و توسط یکی از افرادی که از استادیوم شیلی جان به در برد، به دست همسرش رسید. پنج هزار نفر این جاییم/ در این بخش کوچک شهر/ چه دشوار است سرودی سرکردن/ آنگاه که وحشت را آواز میخوانیم/ وحشت آنکه من زندهام/ وحشت آنکه میمیرم من/ خود را در انبوه این همه دیدن/ و در میان این لحظههای بیشمار ابدیت/ که در آن سکوت و فریاد هست/ لحظه پایان آوازم رقم میخورد.
یادبودهای ویکتور خارا در آثار هنرمندان دیگر
فیل اوکز خواننده آمریکایی که همراه با ویکتور خارا در کنسرتی در آفریقای جنوبی به اجرا پرداخته بود، یک کنسرت خیریه به نام «یک غروب با سالوادور آیِنده» در ۱۹۷۴ ترتیب داد. باب دیلن، پیت سیگر و آرلو گوتری در این کنسرت او را همراهی نمودند.
خوانندگان و گروههای زیادی برای او ترانه ساختهاند یا در آهنگها و آلبومهایشان به ویکتور خارا اشاره نمودهاند، از جمله:
گروه د کلش در ترانه “Washington Bullets” از آلبوم سال ۱۹۸۰شان Sandinista!. جو استامر در مورد خارا:
«تکتک سلولها در شیلی نشان میدهند، فریادهای انسانهای شکنجهشده را. آلنده را در روزهای پیشین، روزهای پیش از آمدن ارتش به خاطر بسپار. لطفاً ویکتور خارا را به خاطر بسپار، در استادیوم سانتیاگو. Ed verdad (حقیقت دارد)، باز هم همان گلولههای واشنگتن.»
گروه یوتو در سال ۱۹۸۷ در ترانه “One Tree Hill” از آلبوم The Joshua Tree:
«و در جهان قلبی از تاریکی، محدوده آتش. جایی که شاعران از اعماق قلب خود سخن میگویند، و به خاطر آن خون میدهند. خارا خواند، نغمهاش سلاحی، در دستان عشق. گرچه خونش هنوز از زمین بانگ برمیآورد.»
جکسون براون در ترانه “My Personal Revenge” به ویکتور خارا:
«انتقام شخصی من این خواهد بود که به تو این دستها را ببخشم که زمانی با آنها بد کردی.»
خوان بائز نیز ترانه “Te Recuerdo Amanda” را بازخوانی کرده است.
[button color=”red” size=”small” link=”https://pentribune.com/author/xara/” icon=”” target=”false”]برگزیده ای از آهنگهای ویکتور خارا[/button]